زندگی نامه آقای فورد

زندگی نامه بزرگان
فورد – غول صنعت اتومبیل سازی جهان
آقای فورد کودکی روستایی بود که از داشتن نعمت و امکانات یک زندگی خوب وتحصیلات عالی محروم بود. او در عصری زندگی می کرد که هنوز ظرفیت های بزرگ تکنولوژیک و رشد صنعتی به آن مراحل پویایی و بالندگی نرسیده بود.به اصطلاح در آن زمان، ابزارهای تکنولوژی در یک سطح ابتدایی و ساده قرار داشت.
آقای فورد در همان سنین جوانی با مشاهده ی یک لکوموتیو ساده، به این فکر افتاد که خودرویی درآینده بسازد که به جای حرکت بر روی ریل راه آهن، بتواند در جاده ها مانند یک اسبِ چهار نعل بتازد. این خیال، در ذهن آقای فورد چندین سال نقش بست تا زمانی که او توانست به رؤیای خود رنگ واقعیت ببخشد. آقای فورد به جای ساختن یک خودرو، به یکی از بزرگ ترین سازندگان صنعت خودروسازی در جهان تبدیل شد که صدها هزار نفر در کارخانه های این مرد خیال پرداز شبانه روز کار می کردند.
آقای فورد موفق به تحقق رؤیایی شد که بسیاری از صاحب نظران در آن زمان، عملی شدن چنین رؤیای شگرفی را غیرممکن می دانستند. روند این اتفاق بزرگ و واقعیت برجسته، چیزی جزء خیال پردازی یک جوان نبود که درآن زمان در شرایط بسیارعادی و ابتدایی زندگی می کرد. اوهیچگاه با شکست ها و موانع کنارنیامد و با ایمان پولادین و تلاشی خستگی ناپذیر، توانست آرزوی خود را عملی سازد و در عرصه ی صنعت خودروسازی جهان، نام خود را ماندگار و برجسته سازد. وی در حرکت در آوردن تحول و نوآوری در صنعت خودرو سازی، جهشی باور نکردنی بوجود آورد . به عبارتی این مرد، افتخارصنعتی زمانه ی خودش بود و هنوز می باشد . این انسان پر تلاش، با وجود رو به رو شدن با مشکلات فراوان، هیچگاه در راه تحقق اهدافش، دچار شک و تردید نگردید و همیشه ایمان قوی خود را در طوفان حوادث، چراغ راهش قرار می داد.
فورد، از رسیدن به یک هدف متوسط و ساده راضی نبود. او انسانی جاه طلب، ماجرا جو و خطر پذیر بود. و بجای تحصیل در دبیرستان، در رشته کارآموزی فنی موتورسازی به کسب مهارت در این رشته پرداخت. پدرش از اولین اشخاصی بود که با او به مخالفت برخاست. آقای فورد پس از پایان دوره کار آموزی به دنبال تحقق آن رویای بزرگی بود که از دروه ی نوجوانی دست از سرش بر نمی داشت و به همین خاطر روز و شب در حال کسب تجربه و مهارت بود.
او به مدت دوسال به طور شبانه روزی بر روی طرح خودرویی کار می کرد که با بخار آب حرکت کند ولی این طرح با شکست رو به رو شد. او به گسترش دامنه ی تجربه و تحقیق بیشتر پرداخت و از نشریات علمی، اطلاعات فنی و اصول فن آوری جدید ، اطلاعات روز کسب می کرد.
فورد می توانست از هدفش منصرف شود و به همان مزرعه پدری بازگردد و در آنجا بدون تحمل هرگونه مشقت و زحمتی به شغل کشاورزی مشغول شود. اما فورد کسی نبود که خود را به سادگی در برابر موانع شکست خورده ببیند. فورد به فکر افتاد که به جای استفاده از بخار آب، از سوخت دیگری (بنزین ) در خودروی خود استفاده کند. این ایده ای بود که تمامی متخصصان آن روز، تحقق وعملی کردن آن را کاری غیرممکن می دانستند و ورود به این عرصه را ، نوعی دیوانگی می خواندند. اما فورد انسانی بود که به آرمان های خود ایمان و باور داشت و به آنها عمل می کرد. او درخشش آینده ی خود را به واسطه ی افکار و قضاوت های دیگران، هرگز محدود و غیر قابل دسترس نمی دید.
فورد از شرکتی که در آن کار می کرد استعفا داد و به مزرعه پدری خویش بازگشت و درآن مزرعه یک کارگاه کوچک ساخت. او رفته رفته توانست در همان کارگاه محقر و ساده، خودرویی بنزین سوز را طراحی کند. در این هنگام، شرکت ادیسون دیترویت از فورد دعوت به همکاری در آن شرکت کرد و فورد آن را پذیرفت. او به شهر دیترویت نقل مکان کرد و در آنجا خانه ای کوچک اجاره کرد و در پشت حیاط همان خانه، دوباره کارگاهی کوچک ساخت و کار بر روی طراحی خودرو را ادامه داد. او هر شب پس از برگشت از شرکت، به طور خستگی ناپذیر تا پاسی از شب کار می کرد. سرانجام ایمان، شکیبایی وسخت کوشی فورد نتیجه داد .۱۷سال تلاش خستگی ناپذیر، رویاهای این مرد با ایمان را متجلی ساخت و به جامعه صنعت گر و مهندسان آن دوران که اجرای طرح های او را امری دیوانگی و خودکشی اعتباری می دانستند، درسی بزرگ آموخت.
فورد به دنبال تولید انبوه بود و نمی خواست رؤیاهایش محدود به ساختن چند اتومبیل شود. مسئولین شرکت، به فورد پیشنهاد اضافه کردن حقوق و مزایای بیشتری را به بهای دست کشیدن از رویاهایش دادند و ازاو خواستند که در همان شرکت به کار خود ادامه بدهد. اما فورد رؤیای بزرگ تری درسر داشت و وسوسه یک کار عالی، بی دردسر و بی خطر، هرگز او را از تحقق رؤیاهایش منصرف نکرد. بسیاری از مردم به بهای شرایط و فراهم شدن یک موقعیت ،وسوسه می شوند که از اهداف بزرگ خود دست بکشند و ترجیح می دهند که با همین شرایط بسوزند وبسازند. این مسأله بیشتر به این خاطر رخ می دهد که آنها به کاری که می کنند ایمان ندارند.
آقای فورد درنهایت تنگدستی، شرکتی را که در آن کار می کرد برای ساختن یک کارخانه ی بزرگ، ترک کرد. شاید برای بسیاری ازمردم چنین تصمیمی و رد کردن چنان پیشنهادی کاری احمقانه جلوه بدهد. اگر کسی فورد را در آن موقعیت محدود و با آن رویای باور نکردنی می دید، فکر می کرد که این مرد بزرگ، یک تخته کم دارد. ولی فورد یک دیوانه ی معمولی نبود. اودیوانه ی تحقق یک آرمان بلند و بزرگ بود؛ انسانی ماجراجو، باایمان ودیوانه ی تجلی رویاهایش. شاید در آن روزگار بتوان فورد را یکی از بزرگ ترین کارآفرینان خیال پردازو پیشتازدرصنعت و کسب و کار معرفی کرد. به هر ترتیب فورد توانست با جذب موافقت تعدادی سرمایه گذار، شرکت خودروسازی تازه ای را راه اندازی کند.
اما بازهم آقای فورد با شرایط سخت و تازه ای رو به رو شد. او از آن شرکت تازه تأسیس به دلیل پیش آمدن اختلاف با سایر هیئت مدیره، استعفا داد و این دفعه با خود عهد بست که بر روی پای خود بایستد و کارخانه ای برای خودش تأسیس کند. او در نهایت توانست به این استقلال دست یابد واین هدف خود را محقق سازد.
فورد با ساختن یک اتومبیل جدید و شرکت آن خودرو در مسابقات اتومبیل رانی به همه ثابت کرد که اتومبیل های ساخت او از سایر خودروهای دیگر، سریع تر و چابک ترهستند. فورد پس از کسب این پیروزی، انگیزه یافت که دست به تولید و ساخت موتور فورد بزند. به این دلیل تمامی سرمایه خود را صرف رؤیای تأسیس کارخانه ی تازه اش کرد.
فورد با توجه به ایمانی که از خودش نشان می داد، مدل جدیدی از یک اتومبیل را طراحی و تولید کرد که مورد استقبال بسیاری از مردم قرار گرفت و تعداد فروش آن درسال به هزارو هفتصد وهشت دستگاه رسید. فورد با یک شتاب فراوان درحال تبدیل شدن به یک غول بزرگ خوردوسازی نه تنها در ایالات متحده ی امریکا، بلکه در جهان بود. محصولات شرکت فورد بی نظیر بودند و به همین دلیل مورد استقبال عموم قرار گرفتند. پس از پنج سال شرکت فورد هزار و نهصد وهشت نفر را به عنوان پرسنل در شرکت خود استخدام کرد. آری درآن دوران کسی فکر نمی کرد که جوانی روستایی، بتواند با داشتن سرمایه اندک و تحصیلات سطح پایین نام خود را درلیست مردان موفق جهان قرار بدهد و به یک غول اقتصادی و تجاری در جهان تبدیل شود. آقای فورد در خاطراتش می گوید : ” آنان ( شرکا ) انتظار داشتند که من از ترس رو به رو شدن با خطرات ناشناخته، آرامش و سکون پیشه کنم و به تعبیر آنان کسب و کاری آرام و آبرومندانه را درپیش بگیرم .” ( چارلز آلبرت پویسانت .ص۴۵ ) آقای فورد با سرعتی برق آسا رشد می کرد و روز به روز کارهای جدیدتر ومحصولات تازه ای به بازار خودروی جهان عرضه می کرد. او می گوید: ” ناممکن وجود ندارد، به نظر من هرکسی که بر روی کره ی زمین درباره چیزی آگاهی داشته باشد، دیگر کاری را ناممکن نخواهد شمرد.اگر عده ای که خود را مدیر و مدبر می نامند، کاری را نشدنی فرض کنند، عده ای دنباله رو ابله، به اتفاق سرود این کار ناممکن است را سر می دهند.
فورد اولین مبتکر و مؤسس افتتاح خط تولید مکانیزه در جهان بود. افتتاح و راه اندازی خط تولید خودرو، کارتولید خودرو را به اوج شکوفایی خود رساند . نقل است که آقای فورد قبل از موفقیت بزرگش، همیشه در رؤیاهایش مشاهده می کرد همانند لاشه های گوسفندان و گوساله ها که به قلاب های کشتارگاه آویزان هستند، خودروهای او هم به سرعت در یک ردیف در حال مونتازشدن هستند.
فورد انسانی شجاع، با ایمان و قوی بود که طرح ها و ایده هایش، توانست او را به یکی از کارآفرینان بزرگ جهان تبدیل سازد و دهان مخالفان برنامه هایش را در آن زمان ببندد.
در آن زمان تولیدات شرکت فورد تمامی جهان را در نوردید وهیچ کس قادر به سبقت گرفتن از او نبود. فورد در سال ۱۹۴۷میلادی در زمانی چشم از جهان فرو بست که با داشتن اندک سرمایه و مدرک تحصیلی متوسط، توانسته بود دومین شرکت بزرگ خودروسازی جهان را از آن خود سازد وهزاران نفر را در کارخانه های خود مشغول به کار کند. فورد در وصیت نامه خود با چند جمله به یاد ماندنی درسی بزرگ به مردان و زنان و جوانان کارافرین می دهد. آقای فورد می گوید:
” ناممکن وجود ندارد. ایمان ماده ی اصلی و خمیر مایه ی دستیابی به آرزوهاست .
ایمان ابزار نیرومندی است که دیده نمی شود . ” فورد
سراسر زندگی آقای فورد به ما می آموزد که او هیچ وقت نسبت به تحقق اهدافش، ایمان خود را از دست نداد و همیشه با سلاح ایمان به جنگ مشکلات می رفت .
ابراهیم علی عزیزی مدرس توانمندسازی فردی و نیروی انسانی
راهکارهای علمی و کاربردی موفقیت و کامیابی
مدیر سایت کلید اوج
نگرش آب باریکه (بخش دوم)
هدف های ارزشی درونی
نقش ارتباط ذهن و بدن
نقش ارتباط ذهن و بدن