برنامه ریزی ضمیر ناخودآگاه برای هدایت ثروت به زندگی

برنامه ریزی ضمیر ناخودآگاه برای هدایت ثروت به زندگی
به گمانم اگر با قدرت اعجاب آور کلمات و واژه ها زودتر آشنا می شدم هرگز ورشکستگی شغلی و ناراحتی های گذشته را تا این حد تجربه نمی کردم. من در گذشته دارای یک شغل عالی و پر جنب و جوش بودم و به فروش لوازم خانگی در مرکز بازار مشغول بودم. در این کار بسیار پرانرژی و با تجربه و فعال بودم ، به صورتی که حتی با اعتبار خوبی که در بازار داشتم می توانستم ده ها میلیون تومان جنس از سایر کسبه بخرم بدون آن که حتی یک فقره چک یا ریالی به آنها بپردازم. اعتبار مالی و کاری خوبی در میان بازاری ها داشتم و در کار خودم بی نظیر بودم. ولی یکدفعه همه چیز تغییرکرد. دیگراز آن تحرک و پویایی خبری نبود. مشتری ها یم لحظه به لحظه کمتر و کمتر می شدند، با کم شدن مشتری هایم، سطح درآمدم هم کمتر شد، با کم شدن درآمدم،انگیزه کاریم افت زیادی کرد. دیگرنسبت به پویایی شغلیم انگیزه ای نداشتم. دیر به سرکار می رفتم و زود بر می گشتم . یکدفه خودم را غرق در بدهی دیدم و مجبور شدم مغازه و حتی منزل شخصیم را بفروشم. هرکاری می کردم که از شرایط بحرانی خارج شوم راه به جایی نبردم. نمی دانستم مشکل ازکجا است. دیگر خودتان پایان داستان زندگیم را حدس می زنید . تبدیل به انسانی ناامید و ضعیف و بی انگیزه شدم. حاضر شدم در مغازه ی افرادی کارکنم که آنها از تجارب من پیشرفت های زیادی کرده بودند. به یک حقوق کارگری و بخور و نمیر راضی بودم. شاید اگر کسی درآن شرایط وضعیت روحی و شرایط زندگی مرا می دید هیچ امیدی به بهبود اوضاع آن زمان من نداشت. اما چه شد که در اوج آن همه موفقیت، شاهین اقبال من از دستم پرید و جغد شوم بر بام خانه من نشست، و شروع به نفخه ی نحسی کرد ؟
بعد از تجزیه و تحلیل و کسب تجربه چندین ساله متوجه بکارگیری کلمات خانمان براندازی شدم که در طول دوران کاریم آنها را روز و شب به کار می بردم . آن کلمات ویرانگر را شاید شما بشناسید ولی خواهش می کنم در زندگی تان حتی به شوخی آنها را به کار نبرید، چون ضمیر شما شوخی بردار نیست و هرچه را بر زبان بیاورید رفته رفته به شما نشان می دهد. آن جملاتی که من در شرایط شغلیم به کار می بردم به این عبارات شبیه بودند:
وضع بازار خراب است
پولی در دست ندارم
کاری بدتر از کار من وجود ندارد
حتی لقمه ای نان در نمی آورم
اقتصاد و بازار کشور روز به روز خراب تر می شود
خوردن یک لقمه نان مثل زهر مار شده
خبری از مشتری نیست
فکر می کنم امیدی به آینده نباشد و……..
با بکارگیری این جملات ویرانگر، مانند یک دیوانه، پُتک بدبختی را بر سرنوشت زندگیم می کوبیدم و از آینده وحشتناکی که در انتظارم بود خبر نداشتم. نمی دانستم که دارم با بکارگیری این سخنان چه بلایی بر سر زندگیم می آورم.
اسکاول شین،می گوید: ” کسی که از نفوذ کلام باخبر است، به هنگام گفتگو دقت بسیار به خرج می دهد. کافی است مراقب واکنش کلامش باشد تا بداند که « بی ثمر باز نمی گردند». انسان با کلامی که بر زبان می آورد پیوسته قوانینی برای خود وضع می کند . ” ۱
تأثیر بیشتر بر ضمیر ناخودآگاه
اشتیاق داشتن و برخورداری ازنیروی انگیزه و ایمان، زمانی به درد انسان می خورد که این توانایی ها با یک دلیل و برهان منطقی همسو باشند. هرچه دلایل ما محکم و استدلاهایمان توجیه دارتر باشند؛ میزان موفقیت در تأثیر گذاری بر ضمیر ناخودآگاه بسیار قوی ترخواهد بود. بسیاری از افرادی که با آنها مصاحبه داشته ام دلایل محکمی برای تحقق اهداف خود داشته اند. دکتر جوزف مورفی در کتاب هفت معجزه عشق می گوید: ” کتاب زندگی همان ضمیر باطن ( ضمیر ناخودآگاه ) است و انسان همواره در حال نوشتن دراین کتاب است “.۱
اکثر شیوه ها و تکنیک ها ی خودشکوفایی براساس تأثیرگذاری بر ضمیر ناخودآگاه طراحی و برنامه ریزی شده است. اگر خواهان آن هستید که ضمیر ناخودآگاه خود را تحت تأثیربیشتری بگذارید، باید دلایل شما دارای این نوع ویژگی ها باشند:
۱- دلایل باید دارای تأثیر درازمدت و منطق قوی باشند.
۲- هماهنگ و قابل انطباق با ظرفیت ها و توانمندیهای فرد باشند.
۳- با توانایی ها، امکانات و موقعیت های زندگی منطبق باشد.
۴- با اعتقادات و باورهای فردی سازگاری داشته باشند.
مرکز کنترل موفقیت در درون ضمیر ناخودآگاه شما است
اسکاول شین می گوید: ” هرکلام و اندیشه ای بر ذهن نیمه هشیار اثرمی گذارد و با دقتی حیرت آور به عینیت در می آید .
مرکز کنترل موفقیت شما در ضمیر ناخودآگاه تان نهفته است. با استفاده از جملات مثبت و نیروزا می توانید این مرکز فرماندهی را به سوی اهداف و خواسته های خود هدایت و کنترل کنید.
انسان باید پاسدار و نگهبانی هشیار بر دروازه کلام خویش باشد. ازهرموقعیتی که سخن بگویید،عنصر آن را در زندگی خویش خلق می کنید. توجیه علمی این مسأله این است که ذرات انرژی کلام انسان بر صفحه ضمیر او نقش می بندد و با یک مکانیسم خارق العاده در ضمیر انسان پرورش می یابند.
ضمیر انسان مکانیسمی حیرت آور دارد که هیچ متفکری قدرت تصور آنرا ندارد یا درک آن بسیار مشکل است. دکتر سوزان جفرز می گوید: ” ذهن نیمه هشیار، انباری از اطلاعات عظیم است. همچنین به انرژی جهانی دسترسی دارد و شبیه به رایانه عمل می کند. وی در ادامه می گوید : ” وقتی به ضمیر نیمه هشیار می گویید « من شخص قوی و ارزشمندی هستم » بازویتان نیرو می گیرد. وقتی به آن می گویید « من شخص ضعیف و بی ارزشی هستم » بازویتان به راحتی نیرو از دست می دهد. ضمیر نیمه هشیار آنچه را که ضمیر هوشیار به او می گوید خواه حقیقی یا غیر حقیقی، خواه آن را باور داشته باشید یا باور نداشته باشید باور می کند. ” ۱
برنده ها افراد مثبت گرایی هستند
” سند بدبختی خود را با گفتن عبارت های یأس آور امضاء نکنید” .
پروفسور تونی بازان می گوید: ” کلمات قدرت اعجاب انگیزی دارند. افرادی که از قدرت کلام استفاده می کنند، قدرت متقاعد ساختن، الهام بخشیدن، مسحور کردن و نفوذ در دیگران را با شیوه های گوناگون تجربه می کنند ” .
توانگران خوش سخن و زیبا کلام هستند. بزرگان با ویژگی کلمات آشنا هستند و از همین رو با آگاهی و مهارت خاص از کلمات استفاده می کنند. انسان های توانگر با کاربرد سخنان قوی، نیروی ها، استعدادها و فرصت های بکر جهان بیرون و باطن درون خود را بیدارمی کنند و کلید گنج شادی، ثروت و دولت کامیابی را به دست خود می گیرند.
اندرو متیوس می گوید: ” تنیس بازی که مهم ترین مسابقات را می برد کسی است که به خود می گوید ” من این امتیاز را لازم دارم ” و آنکه می بازد تفکرش اینست که ” بهتر است این امتیاز را از دست ندهم “.
باید از امروز به دقت به این گفته ی من توجه کنید: ” افرادی که بیشتر از ثروت ، موفقیت و شادی صحبت می کنند، افرادی پولدار و موفق و شاد هستند ولی کسانی که هیمشه از رنج ، فقر و ناامیدی سخن می گویند، این تیپ افراد را همیشه در نابسامانی و درد و رنج می بینید. اگر به دور میزگرد افراد نامدار و موفق بنشینید، محفل همنشینی با این افراد قدرتمند بر شما اثر می گذارد و مطمئن باشید که شاهد تغییر روحیه خود خواهید بود. گروهی که به آینده ی عالی امید وارهستند در فراوانی و رفاه و آرامش زندگی می کنند و گروهی که به صورت مدام از بدبختی، بیماری و نابسامانی های زمانه گلایه می کنند در فشار روانی و گرد دایره سردرگمی می چرخند.
زمزمه های بحران ساز
مارک فیشر در کتاب حکمت آموز خود تحت عنوان «حکایت دولت و فرزانگی» می گوید: ” در واقع، هر تجربه و هر اندیشه ای که داشته ای و هر کلامی که در گذشته شنید ه ای به طرزی ماندگار در ذهن ناهشیارت حک شده است. در درازمدت، این حافظه حیرت آور به تصویری که از خودت داری بدل می شود .”۱
این نوع زمزمه ها شبیه به این جملات هستند:
قدرت خرید این وسیله را ندارم.
دست به هر چی می زنم خراب از کار در می آید.
از توان چنین کاری بر نمی آیم .
قدرت دست یابی به این هدف را ندارم.
فرصت و زمان انجام این کار را ندارم .
من انسانی بد شانس هستم.
باور نمی کنم که بتوانم این کار را بکنم.
هنگامی که شبیه به این جملات منفی را بکارمی گیرید، رفته رفته از اعتماد به خودتان دلسرد می شوید و ثابت می کنید که هیچگاه برای شما شرایط یا فرصتی پیش نمی آید که بتوانید به خواسته تان برسید؛ زانوی غم در بغل می گیرید و به طور مدام از شرایط و موقعیت های گوناگون شکوه و گلایه می کنید. ولی هروقت فرهنگ کلمات شما مملو از واژه های قدرتمند و شورآفرین باشد، به طور ناخودآگاه برای سیستم مغزی و عصبی خودتان ، قوانین و ایده های خلاق و آینده ساز دیکته می کنید. در این راستا تعجب نخواهید کرد که چرا در شادی، رفاه و نعمت زندگی می کنید.
با توجه به سخنان مثبت، در خود احساس توانمند بودن می کنید و به سوی شکار لحظه ها پیش می روید.
خلاصه ای از کتاب “موفقیت با ذهن زیبا ” ؛ اثر ابراهیم علی عزیزی
ابراهیم علی عزیزی مدرس توانمند سازی فردی و نیروی انسانی
دوره های علمی و کابردی مهندسی فکر موفق
مدیر سایت کلید اوج
نگرش آب باریکه (بخش دوم)
هدف های ارزشی درونی
نقش ارتباط ذهن و بدن
نقش ارتباط ذهن و بدن