خودشکوفایی نیروی برتر (پتانسیل عظیم هدف وجودی)

خودشکوفایی نیروی برتر (پتانسیل عظیم هدف وجودی)
آموزش مهندسی تفکر پیشرفت گرا (قسمت دوم بخش اول )
آبراهام مازلو و خودشکوفایی
اولین کسی که موضوع خودشکوفایی را به شکلی ویژه در حوزه روان شناسی بر سر زبان ها انداختف شخصیتی برجسته به نام آبراهام مازلو بود. استاد برجسته ای که در بنیان گذار و رهبر معنوی جنبش روان شناسی انسانگرا در نظر گرفته می شود. مازلو به عنوان رهبر معنوی جنبش روان شناسی انسان گرا ، دیدگاه روانشناسی را نسبت به ماهیت انسان تغییر داد.او اعتقاد داشت که روان شناسی نباید تنها افراد نابهنجار ، مشکل دار و دارای اختلال را مورد بررسی قرار دهد . روان شناسی باید به ویژگی های مثبت انسان توجه داشته باشد . عبارت معروفی که از او نقل شده است که می گوید :” بررسی نمونه های معلول ، رشد نایافته،ناپخته و ناسالم ، تنها می تواند یک روانشناسی معلول را به بار آورد .(نظریه های شخصیت)
مازلو اعتقاد داشت، هنگامی که در بررسی هایمان از ویژگی های بهترین نمونه های انسانی ، خلاق ترین ، سالم ترین و پخته ترین افراد کوتاهی می کنیم ، ماهیت انسان را دست کم می گیریم.
نظریات مازلو در بین اذهان محققان و حوزه های دیگر طرفداران بسیاری را در خصوص نظریات خود جلب کرد و در حال حاضر در دنیای تجارت و اقتصاد بسیار پُرطرفدار است و مدیران و متخصصان حوزه های تجاری و بازرگانی، نیاز به خود شکوفایی را به عنوان یک منبع بلقوه ی رضایت شغلی ، پذیرفته اند.آبراهام مزلو در مقام پدر معنوی روانشناسی انسانگرا نخستین روانشناسی بود که مفهوم “خودشکوفایی ” را مطرح کرد.
در نظریه نردبان نیازهای مازلو نیاز به خود شکوفایی ،آخرین مرحله ی نیازهای انسان محسوب می شود که شامل کمال یافتن انسانی می شود. این مرحله از نردبان مازلو برای وی بسیار مهم و اثر گذار بود چراکه او معتقد بود ” بر اساس تحقق این نیاز، انسان واقعاً چیزی می شود که توانایی آن را دارد و برای آن کار ساخته شده است و فرد از آن حالت، احساس رضایت خاطر می کند .”
آبراهام مازلو به دنبال ویژگی های افراد خودشکوفا به جستجو و تحقیق می پرداخت . یعنی به دنبال ویژگی هایی که عالی ترین سطح رشد انسانی را به نمایش بگذارند . مزلو نیروی فرا انگیزش های افراد خود شکوفا را عاملی می دانست که می تواند انسان ها را از آستانه ی یک زندگی معمولی و خطی رد کند و آنها را تبدیل به انسا های ممتاز نماید.
مازلو معتقد بود که وقتی افراد از گرایش به سوی این ویژگی محروم باشند ، احساس بی کفایتی ، عدم یکپارچگی و ناخشنودی در زندگی می کنند. همانگونه که بی غذایی به سوءتغذیه منجر می شود ، فقدان این ویژگی در انسان ها ، باعث آسیب جدی به روان انسان می شود. مزلو محرومیت از ویژگی های خودشکوفایی را ” فرا آسیب “ نامید که آن را به عنوان ” فقدان فلسفه ی زندگی معنی دار” نام برد.
مازلو توضیح می دهد که شخص اگر به طرف آنچه که پتانسیل دارد برود “شکوفا” می شود.
وی اعتقاد داشت که ماهیت واقعی انسان فقط در افراد خود شکوفا دیده می شود و دلیل ذاتی وجود ندارد که چرا هر کسی نباید چنین باشد.
او بیان می کند برای خودشکوفایی چند شرط لازم، اول ، ما باید از قیدو بند هایی که توسط خودمان و جامعه تحمیل می شوند آزاد باشیم. دوم نباید توسط نیاز های سطح پایین تر آشفته شویم ، یعنی به وسیله نگرانی برای غذا ، یا ایمنی و سوم ، باید از خودانگاره مان و تصوری که از دیگران داریم مطمئن باشیم. ما باید دوست بداریم و متقابلا دوستمان بدارند. چهارم ما باید از نیرومندی ها و ضعفها، خوبی ها و بدی هایمان شناخت واقع بینانه داشته باشیم.
به گفته ی مازلو خودشکوفایی مستلزم جرأت است. حتی زمانی که نیازهای پایین تر بر آورده شده باشند، ما نمی توانیم کنار بنشینیم و منتظر بمانیم تا در جاده ی پوشیده از گل به سوی خودشکوفایی و خرسندی کشانده شویم. این فرایند به تلاش ، نظم ، تربیت و خودگردانی نیاز دارد. شاید پذیرفتن زندگی به صورتی که هست ، راحت تر و امن تر باشد که آگاهانه جویای چالش های جدید باشیم. افراد خود شکوفا همواره خودشان را آزمایش نموده و عادت های امن و رفتارها و نگرش های آشنا را رها می کنند.
تا این جا متوجه عقاید مازلو در مورد خودشکوفایی شدید ولی خوب است که بدانید بیشتر مواقع به ما آموخته اند که دنیای واقعی دنیا بیرون از ماست . ولی علم جدید چیز دیگر می گوید. علم جدید می گوید “آنچه در بیرون رخ می دهد ، قبلاً در درون شکل گرفته است.”
پتانسیل هدف
هر انسانی با یک استعداد و برنامه ی خاص پا در این جهان می گذارد به نام پتانسیل هدف (نیروی خودشکوفایی) . انسان به خاطر وجود همین برنامه ی عالی هدفمند است که در این جهان پا گذاشته است ، به خاطر همین پتانسیل هدف است که راه زندگی خود را به سوی تحقق عالی ترین جنبه های وجود هموار می سازد، به خاطر این نیرو است که زندگی انسان ارزش دارد، به خاطر این پتانسیل است که زندگی انسان غنی سازی می شود ، به خاطر این پتانسیل است که انسان قدرت تجدید حیات روح و مادی و دگرگونی فوق العاده را دارد.
باورهای الهی به توانایی خودشکوفایی
نیروی واقعی پتانسیل هدف و یا همان خودشکوفایی از درک و باور بینش وجود الهی مان شکوفا می شود. باور به اینکه ما پدیده ای الهی هستیم. ما از منبع الهی سرچشمه گرفته ایم.
وقتی افراد باورخود را به وجود این نیروی پتانسیل درونی فعال می کنند در مسیر هدف و برنامه ها خود عالی ترین رفتار ، افکار درجه یک و بی همتا خود را در عرصه های گوناگون زندگی به نمایش می گذارند . یعنی به عالی ترین پتانسیل خودشکوفایی الهی یا طرح الهی زندگی دست می یابند.
زندگی شما توسط نوع نگرش ها ، و باورهای شما غنی یا محدود می شود. با باورهای الهی به هستی وجودی خودتان نیروی پیشتاز خود شکوفایی می دهید و به سوی آنچه که قادرید باشید پیش می روید.
هیچ انسانی محدود به ناممکن ها و تنگناها نیست . آگاهی ما از توانمندی های الهی درونی از هر ابزاری و امکاناتی قدرتمند تر است چرا که در وجود ما کانون آفرینش انواع انرژی تحول ساز وجود دارد.
نیروی خودآفرینندگی
خود آفرینندگی از مرحله ی خودشکوفایی نشأت می گیرد . یعنی گامِ نخست خود آفرینندگی زندگی ، از خودشکوفایی شکل می گیرد .
یک زندگی واقعی شور انگیز و سراسر پرهیجان با ایجاد جسارت برای کشف وجود خودتان گره خورده است. پیشرفت اساسی و بنیادین ما در راستای تعهد و حرکت در مسیر خودشکوفایی است. با این پیشرفت است که به قدرت های واقعی خودمان پی می بریم.
دست یابی به پیشرفت مادی و معنوی از خودشکوفایی شما استخراج می شود . این به معنای دسترسی به گنج بزرگ درون است. ثروت واقعی شما از سرچشمه خودشکوفایی درونی جاری می شود.
هر فرد، یک مکانیزیم اثرگذار در جهت تکامل هستی است. به عبارتی ما بخشی از انرژی رشد و پیشرفت ابعاد مختلف این جهان هستیم. ما قادر به اثر بخشی بر محیط ، شرایط و جامعه ، خانواده و شرایط شغلی خود و دیگران هستیم. ما همه خلاق و آفریننده زندگی هستیم.
این بخش ادامه دارد ……. مقاله آینده
ابراهیم علی عزیزی
مدرس روان شناسی انگیزش پیشرفت
پایه گذار مهندسی تفکر پیشرفت گرا
نگرش آب باریکه (بخش دوم)
هدف های ارزشی درونی
نقش ارتباط ذهن و بدن
نقش ارتباط ذهن و بدن