ذهن چیست ؟

ذهن چیست ؟
تا به حال هیچ کس نتوانسته تعریف دقیقی از ذهن داشته باشد، چون موجودیت ذهن یک فرایند سیستمی چند وجهی است. به عبارتی، کارکردهای چند سیستم منجر به شکل گیری ذهن می شود. نیازی نیست که بین سیستم های زیستی مغز و تجربیات شناختی و اکتسابی افراد از محیط و اجتماع، و ماهیت ذهن، فاصله انداخت. مجموع این فعالیت(عملکرد زیستی ، شناختی و محیطی ) هر کدام منجر به کنش ذهنی در افراد می شود . هر کدام از این کنش های ذهنی برای هرشخص منحصر به فرد و مخصوص به خود اوست . به همین دلیل ماهیت ذهن پدیده ای چند وجهی است نه یک بعدی . کنش ذهن، از تعامل و پیوند فرایند های سیستم های گوناگون شکل می گیرد و تنها محصور به فعالیت مغز و روابط محیطی نیست .
ذهن پدیده ای ساکن نیست و مدام در حال رشد ، تغییر و تحول و انعطاف پذیری است . محتوای ذهن افراد متناسب با آموزه های فرهنگی ، شرایط محیطی، ویژگی های شخصیتی متقاوت است. نمی توان شرایط ذهنی افراد را از محیط آموزش آنها در خانواده ، فرهنگ و جامعه ، شخصیت و وراثت ، جدا دانست . حتی شرایط ژنتیکی می تواند در قالب بندی محتوای ذهنی افراد هم اثر گذار و شخصیت های مختلفی از انسان ها بسازد . به همین دلیل، ذهن به ندرت از ذات ذهن تعریف می شود ، چرا که هر کس ادعای آن را بکند معلوم است که به درستی آن را نشناخته است و آن را محدود می کند . چون ذهن یک منبع محصور و اسرار آمیز در یک پدیده بی همتا و اسرار آمیز تر به نام انسان جای دارد. زندگی هر انسانی بی همتا و بی نهایت پیچیده است . نظام قالب های ذهنی هیچ انسانی شبیه به یکدیگر نیست ، همانند اثر انگشت انسان ها، به اندازه جمعیت بشر، نظام های فکری و رفتاری متفاوت وجود دارد . ولی ذات ذهن هر چیزی که باشد از میدان تعامل کاسه ی سر و مغز ، تجارب و آموزش محیطی ، و شرایط ژنتیکی منفک نیست . همه ی این فرایند های به ظاهر منفک ، جنبه های یک واقعیت می شوند که ما آن را ذهن می نامیم ، چرا که ذهن با پیوند مخصوص به خودش با این عناصر رشد و تحول می یابد و دچار تغییرمی شود. (دنیای زیست شناسی عصبی و دنیای روابط محیطی)
برای آنکه قادر باشیم ذهن را از قالب یک پدیده اسرار آمیز و تعریف پیچیده خارج کنیم، بهترین راهبرد این است که به جای جستجوی شناخت ماهیت و ذات ذهن، و اجتناب از افتادن در تله ی تعریف آن، بهتر است که بر روی کارکردهای ذهن و آثار آن متمرکز باشیم. چرا این روش تعریف مهم است ؟ به این دلیل که بین مغز ، زیست شناسی و عوامل تجربه محیط ، طبیعت ، تربیت و آموزش، تعامل و روابط وجود دارد و ذهن در این بافت تعاملی، شکل انعطاف پذیر به خود می گیرد، مانند آبی که در ظرف ریخته شود.
تعریفی که در اینجا از ذهن ارائه می دهیم حداقل می تواند برای شناخت جنبه ای از ذهن، ما را موفق کند. به بیان دقیق تر تلاش دارم در اینجا ماهیت کارد ذهن را تعریف می کنم . چون ذهن اگر تعریف شود ، دیگر سرشت ذهن نیست و آن را محدود می کنیم. همانطور که نمی توان خدا را تعریف کرد، ذهن هم از این امر مستثنا نیست . ما خدا را از روی آثارش می شناسیم نه از روی ذاتش . پروردگار این جهان ، ذات خود را از طریق مخلوقات و پدیده های خویش به انسان شناساند. هیچ کس نمی تواند بگوید که من ذات خدا را تعریف می کنم. هر چیزی که از پروردگار عالم متجلی شده است کارکردهای اوست ، که نشانه ی ذات اوست ، چون تجلی این عالم از تجلی قدرت ذات او منفک نیست.
تعریف عملیاتی ذهن (از طریق منشأ کارکردها)
” ذهن ، یک منبع انرژی اطلاعات، از مبادله ی مجموعه ای از سیستم های درون جسمی و فرایند روابط محیطی است که با منابع اطلاعات خود، به افکار و رفتار انسان نیرو و جهت می دهد.”
بر همین اساس انرژی رفتار و افکار و ادراک انسان تابع منابع اطلاعات ذهن است. انسان ها به دلیل جریان اطلاعات ذهنی ذخیره شده در درون خود ، شرایط و جهان پیرامون را درک می کنند نه بر اساس واقعیت موجود زندگی و جهان. هر چه افراد از لحاظ منابع اطلاعات ذهنی غنی تر باشند ، شرایط یادیگری افراد از مهارت های زندگی غنی تر می شود و بلعکس هر چه افراد از لحاظ شرایط ذهنی فقیرتر باشند، زندگی این افراد در سطوح پایین تری قرار می گیرد . بیشترین نفوذ و تأثیر بر روی ادراکات ذهنی، از طریق آموزش خانواده، فرهنگ و اجتماع یا محیط صورت می گیرد. به عبارتی این منابع قدرت زیادی برای سازمان دادن اطلاعات ذهنی و یا قالب سازی ذهنی افراد دارند. این آموزش ها و تربیت های محیطی، از طریق حواس وارد مغز می شوند و در درون انسان سازمان و انسجام می یابد و منجر به شکل گیری قالب های ذهنی در افراد می گردد . افراد از طریق قالب های ذهنی به یادگیری انواع مهارت ها می پردازند . به عبارتی، قالب های ذهنی به انسان جهت سازگاری و انطابق با شرایط محیطی کمک می کند.
قالب ذهنی یک چار چوب شناختی برای هدایت نوع توجه ، پردازش اطلاعات ، تصمیم گیری ، و تفکر در باره ی معنی دادن به رویدادهای زندگی( تلاش ، موفقیت و شکست و ویژگی های شخصیتی و جهان پیرامون ) است .
به همین دلیل است که از روی سطح شیوه ی ادراک دریافت اطلاعات افراد از محیط بیرونی، می توان سطح کمی و کیفی زندگی (یادگیری مهارت های زندگی ) را پیش بینی کرد . زندگی با سطح عقب مانده ، نتیجه ادراک ضعیف و نادرست اطلاعات از محیط است و زندگی پیشرفت گرا نتیجه ذخیره صحیح ادراک اطلاعات در درون است . انسان ها هرچه قدر که اطلاعات غنی و نیرومند ساز در خودشان انباشته کنند به همان میزان رشد می کنند. ولی اگر افراد نسبت به کسب اطلاعات و ذخیره آنها ضعیف باشند، در تجارب بهینه ،یادگیری و پیشرفت در ابعاد گوناگون زندگی عقب می مانند و مهارت انطباق و سازگاری آنها با محیط زندگی، بسیار ضعیف می شود.
ولی فکر؛ فکر محصول شرایط ذهن (جریان عملیاتی انرژی ذهنی) است. فکر کردن، نوعی فعالیت ذهنی هدفمند است به منظور یافتن رابطه بین دریافتهای تجربی ، شناختی و محیطی برای حل مسائل زندگی. اگر کسی از لحاظ سطح محتوای اطلاعات ذهنی پایین باشد ، قادر به تولید افکار بهینه نخواهد بود و با شرایط محیطی و زندگی، انطباق و سازگاری سالمی برقرار نمی کند. پس فکر، از منبع محتوای ذهنی استخراج و انرژی می گیرد. هر چه مقدار اطلاعات ذهنی قوی تر باشند ، به همان اندازه افکار انسان قوی تر می شود.
این مقاله در حال توسعه است ، همانطور که ذهن انسان همیشه در حال رشد و تکامل است.
استفاده از این مقاله همراه با ذکر منبع بلا مانع است. لطفاً در جهت نشر مباحث علوم دست اول همکاری نمایید.
منابع اقتباسی
نظریه های شخصیت – فیست
ذهن در حال رشد- سیگل
زمینه های روان شناسی – سانتراک
و سایر منابع علمی و دینی
ابراهیم علی عزیزی
مدرس روان شناسی انگیزش پیشرفت
پایه گذار مهندسی تفکر پیشرفت گرا
نگرش آب باریکه (بخش دوم)
هدف های ارزشی درونی
نقش ارتباط ذهن و بدن
نقش ارتباط ذهن و بدن